0

گذار یا گزار؛ صحیح بنویسیم

نکات کوچک صحیح‌نویسی و زیبانویسی(بخش اول)

گذار یا گزار

با وجود آنکه بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌ایم، هنوز هم به کار بردن گزار و گذار به جای یکدیگر اشتباهی رایج است.

چند نفر از شما در پیام‌های دوستانۀ جملات زیر را می‌نویسد؟

بزار ببینم چی‌ می‌شه! چرا نمیزاری بیام!

می‌دانم که خیلی از شما می‌دانید که در این جمله‌ها بزار درست نیست؛ اما می‌گویید: بابا ول کن دیگه! اصل مطلب رو بچسب! من هم با شما موافقم که اصل مطلب اهمیت بیشتری دارد و باید مغز را چسبید! اما ناصحیح‌نوشتن می‌تواند اعتماد مخاطب را به تمام مطلب از بین ببرد. با عرض معذرت، ممکن است مخاطب شما چنین جمله‌ای را با خود تکرار کند: این که سواد درست و حسابی نداره، از کجا معلوم حرفش هم درست باشه!

از طرف دیگر، ما نمی‌گوییم که محاوره‌ای ننویسید. در اصل صحیح‌نوشتن و زیبانوشتن، با محاوره‌ای‌نوشتن هیچ منافاتی ندارد؛ اما نباید به بهانۀ نگارشِ‌ محاوره‌ای، از نادرستی برخی کلمات چشم بپوشیم.

 

بذار شکل محاوره‌ای فعل بگذار است؛ اما بالاخره گذاشتن یا گزاشتن؟

از چیزی که فکرش را بکنید هم ساده‌تر است! دو مصدر گزاردن و گذاردن هر دو به صورت مستقل صحیح هستند؛ اما باید در جای صحیحِ خود به کار بروند.

گذاردن می‌تواند این معانی را داشته باشد:

  • قراردادن⇐ کتاب را روی میز گذاشتم.
  • واگذاشتن ⇐ او را تنها به حال خود واگذاشت.
  • باقی‌گذاشتن ⇐ دفتر مشقش را جا گذاشت.
  • تأسیس‌کردن ⇐خواجه نظام‌الملک مدارسی تازه بنیان گذاشت.
  • رهاکردن⇐ اسب را همان جای گذاشت و پیاده برفت.
  • وضع‌کردن⇐قانون‌گذاران نباید در وظیفۀ خود کوتاهی کنند.
  • اجازه‌دادن⇐پدرم نمی‌گذاشت به شهر بروم.

پس در بیشتر صحبت‌های روزمرۀ شما، مقصود، گذاشتن است. البته گذاشتن معانی مختلف دیگری هم می ‌تواند داشته باشد.

  • بذار ببینم چی می‌شه.
  • چرا نمی‌ذاری بیام!
  • این عکس‌ها رو بذار توی گروه.

کاربرد و معنی گزاردن قدری محدودتر است. برای گزاردن چنین آمده است:

  • اداکردن، به جای آوردن⇐ از اینان، یکی سر برنمی دارد که دوگانه ای بگزارد./ پدربزرگ بارِ سفر بست تا حج بگزارد.
  • انجام‌دادن⇐کارگزارِ پادشاه، شبانه از قصر گریخت./ او سال‌ها به عنوان پزشک خدمت‌گزار مردم بود.
  • تعبیرکردن و ترجمه‌کردن⇐خواب‌گزاران به‌شدت ترسیده بودند.

به بیان ساده‌تر، قبل از انتخاب شکل صحیح گذار یا گزار به منظور خود رجوع کنید.

 

خب، حالا برای دست‌گرمی تمرین‌های زیر را انجام دهید.

دیروز مجبور شدم گردنبندم را گرو …… (بگزارم/بگذارم)

سیاست‌…. مدیر کارخانه، باعث افزایش تولید محصول شد. (گذاری/گزاری)

به جای آنکه شکر….. باشی، طلب‌کار شده‌ای! (گذار/گزار)

خدایا ما را لحظه‌ای به حال خود ….. (مگذار/مگزار)

یک تمرین چالشی‌تر🙂

سرمایه….. (گذاران/گزاران) و کار….. (گذاران/گزاران) با یکدیگر جلسه داشتند.

 

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *