0

معرفی کتاب هنگامی که دریا نقره‌ای شد

جلد کتاب هنگامی که دریا نقره‌ای شد
مادربزرگ پین می همیشه هیجان‌انگیزترین قصه‌ها را برای نوه‌اش و دیگر روستاییان تعریف می‌کند؛ تا اینکه سربازان امپراتور قصه‌گوی پیر را می‌دزدند و آرامش کوهستان را به‌هم می‌زنند. حال داستانی هیجان‌انگیز آغاز می‌شود: بچه‌های روستا باید تلاش کنند و قصه‌گو را نجات دهند تا دئباره همه چیز به حالت اول خود بازگردد.
گریس لین نویسنده و تصویرگر کتاب کودکان است. او این روایت را تحت تأثیر سفرهایش به پکن، شانگهای، هنگ کنک و تایپه نگاشته است. لین قلمی محبوب دارد. این اثر او، فینالیست نشنال بوک و از پرفروش‌های نیویورک تایمز است.
گزیده‌ای از کتاب:

چطور این اتفاق برای او افتاده بود؟ نفسش می توانست درختان را بشکند، قدرتش می توانست زمین را نگه دارد! او لاک پشت سیاه زمستان بود! آسمان ها و دریا به او احترام می گذاشتند! او شکست ناپذیر و مقتدر بود!

اما نیروی عظیمی را روی پشتش حس می کرد، آن نیرو چه بود؟ چه چیزی او را به پایین میخکوب کرده و با چنان وزنی به او فشار می آورد که نمی توانست تکان بخورد؟ چه چیزی می توانست آن قدر سنگین باشد که او، لاک پشت سیاه عظیم، قوی تر از تمام هیولاها، نمی توانست آن را بلند کند؟

با دست ها و پاهایش به سمت بیرون ضربه می زد، اما به هیچ چیز نمی خورد. سرش را بلند کرد و شیء نامرئی را گاز گرفت، نفسش صدای ترق یخ را روی لا کش ایجاد کرد.

دوباره تلاش کرد بایستد، اما دست ها و پاهایش فقط در نرمی لغزانی فرو می رفتند که مانند بالش ابریشمی عمیقی آنها را می بلعید.

چه کسی جرئت کرده بود این کار را با او بکند؟ چه کسی جرئت کرده بود به او این طور بی احترامی کند؟ چه کسی می توانست این قدر ابله، این قدر گستاخ، این قدر حیله گر و این قدر… دیوانه باشد؟

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *